من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

MUTE




چشمانت را می بندی
و گوشهایت را می گیری...
تا مبادا٬ فریاد احساس من پرده وجدانت را بدرد!


پ.ن: تولدت مبارک!

نظرات 15 + ارسال نظر
محمد طه 4 مهر 1384 ساعت 07:28 ب.ظ http://www.mohamadtaha.persianblog.com

سلام....تولدش مبارک....می خوانمت از این پس....یا حق

پرستو 4 مهر 1384 ساعت 09:42 ب.ظ http://parastou.blogsky.com

چشمانش رو با دست و به زور باز نگاه دار
همه تلاشت رو بکن و دستهایش را از روی گوشش بر دار که چه شود؟!
در نهایت هیچ ولی شاید بهتر شوی!

فارغ التحصیلیت مبارک ...ببخشید که به موقع نمیخونمت درگیری هام زیاده!
ولی فکر کردم بعد از مدتهای طولانی وبلاگ خوبی پیدا شده!

سلام / من اولين بار ميام خيلی خوب می نويسی

مرد قبیله 4 مهر 1384 ساعت 11:23 ب.ظ http://hallowsky.blogfa.com

سلام ای تنها بهونه واسه ی نفس کشیدن
هنوزم پر می کشه دل برای به تو رسیدن
واسه ی جواب نامت می دونم که خیلی دیره
بذا به حساب غربت نکنه دلت بگیره
عزیزم بگو ببینمکه چه رنگه روزگارت
خیلی دوست دارم تو مهتاب بشینم یه شب کنارت
سر تو مهربونی بذاری به روی شونم
تو فقط واسم دعا کن آخه دنبال بهونم
حالم رو اگه بپرسی خوبه تعریفی نداره
چون بلاتکلیفه عاشق آخه تکلیفی نداره
نکنه ازم برنجی تشنه ام تشنه ی بارون
چه قدر از دریا ما دوریم بیگناهیم هر دو تامون
بد جوری به هم می ریزه من و گاهی اتفاقی
تو اگه نباشی از من نمی مونه چیزی باقی
می دونی که دست من نیست بازیای سرنوشته
رو قشنگا خط کشیده زشتا رو برام نوشته
باز که ابری شد نگاهت بغضتم واسم عزیزه
اما اشکات رو نگه دار نذار اینجوری بریزه
من هنوز چیزی نگفتم که تو طاقتت تموم شد

سحر 5 مهر 1384 ساعت 02:03 ق.ظ http://http://saharbahari.persianblog.com

چشمانت را می بندی
و گوشهایت را می گیری...
تا مبادا٬ فریاد احساس من پرده وجدانت را بدرد!

سلام دوست عزیز .... کوتاه و پرمعنا .... ممنونم از حضورت .... موفق و شاد باشید .....

محمد طه 5 مهر 1384 ساعت 02:22 ق.ظ http://www.mohamadtaha.persianblog.com

........و لطف شما سرشارم کرد..............

تیگلاط 5 مهر 1384 ساعت 03:04 ق.ظ http://tiglath.persianblog.com

کی این‌قدر نامرده؟

عادل 5 مهر 1384 ساعت 01:13 ب.ظ http://baradelam.persianblog.com

سلام
... به یک دریای طوفانی دل ما رفته میهمانی ... گل نوشته هات برادلم آشناست ...

بنیامین 5 مهر 1384 ساعت 03:49 ب.ظ http://3okot.persianblog.com

چشمهایت را باز کن / گوشهایت را نگیر / تا بی وجدان نباشی

امیر 5 مهر 1384 ساعت 06:09 ب.ظ http://amjiscute.persianblog.com

سلام اگر وجدانی باشد !... منم اپم با ترجمه ای نو در انتشار حضور باشکوهت ... زود بیا !

محمد طه 5 مهر 1384 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.mohamadtaha.persianblog.com

سلام...لینک وبلاگ زیبای شما در وبلاگ حقیر من وارد شد...البته با اجازه ی شما....یا حق

فرهاد 6 مهر 1384 ساعت 11:12 ق.ظ http://farhadparhami.persianblog.com

سلام دختر خوب / عالیه / ادامه بده / موفق باشی

از آشنائی با شما خوشبختم .

لیلی 6 مهر 1384 ساعت 09:24 ب.ظ http://www.aftabgardun.blogfA.COM

در آوایش
نیست همنوایی
- پس در نهیبش بیهوده انتظار تلنگر وجدانی...

Sami 7 مهر 1384 ساعت 01:10 ب.ظ http://Celestial.blogfa.com


نه نمی خواهم این کار را بکنم ... می خواهم ببینم و فریاد احساست را بشنوم ! ممکن است وجدان من ... اما نه بشنوم بهتر است ! دیگر برایم فرقی نمی کند .

................................

ممنون از اینکه به دیار خلوت من امدی .
موفق باشی .
خدانگهدار


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد