من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

 

 

دیوارهای سیمانی تنهایی سر به فلک کشیده اند

...

سکوت که فریاد می کند

انعکاس صدایش٬

 حجم سرد حضور را به درد می آورد.