من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

ستاره



می دانم که یک روز

می روم آن بالاها

توی آسمان

نقطه میشوم نورانی

برایت چشمک می زنم

شاید که دلت را ببرم....