من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

خانه داری

 

 

دستمالی برمی دارم  

و اشکهای زنی که در آینه می گرید را پاک می کنم 

می دانم به دلداری نیاز دارد!

نظرات 7 + ارسال نظر
سارا کوانتومی 22 دی 1387 ساعت 04:50 ب.ظ http://zdz.persianblog.ir

کاری از دست ما بر میاد برای زنی که در آینه است؟

مریم 23 دی 1387 ساعت 07:20 ب.ظ

بانوی آینه...

نیمرخ 25 دی 1387 ساعت 06:22 ب.ظ http://nimrukh.ir

ترانه برای چشمهای زنی در آینه :-)

هدیه 27 دی 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://par3e.blogfa.com

دستان همه ی ما برای تسلی غمهای زن در آینه آماده است...

عسل 27 دی 1387 ساعت 11:25 ب.ظ

خیلی دلم می خواد بیام تو وبلاگت ولی موزیکش نمی ذاره.

عطیه 2 بهمن 1387 ساعت 08:38 ق.ظ http://judiabotte.blogfa.com

چرا اینجا خبری نیست ؟
آینه ،
رنگ نگاه پر خنده خواهرم را تصویر کن خب !


تفلــدت مبارک که ! :*:*:*:*:*:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد