من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

من می نویسم

زندگی بر لبان من مهر خاموشی زد و اکنون تنها انگشتانم توان چکاندن آخرین لکه های احساس را بر حجم سفید کاغذ دارند...

تو رفته ای!



بامید دیدن رویای آمدنت به خواب می روم

اما
کابوس رفتنت هرشب غافلگیرم می کند...


نظرات 2 + ارسال نظر

گاهی ترس کابوس رفتن کسی شیرین تر است تا درد کابوس آمدن کسی..

ماه 5 مرداد 1391 ساعت 02:21 ب.ظ http://tokhodemani.blogsky.com

فوق العاده بود ... کاش بیشتر توانایی قلمت را به رخمان بکشی :)
به امید واژه های نو می آییم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد